۱۳۹۱ مرداد ۱, یکشنبه

امیرکبیر

در حاشیه دعوت برای دخالت نظامی: مطلبی از مسعود بهنود


همواره روشنفکران و صاحبنطران باید به دور از تعصب و رنگ و لعاب های سیاسی، نظرات خود را به صورت شفاف بیان کنند و کاری به قضاوت مردم و دیگران نداشته باشند. وگرنه نتیجه همان خواهد شد که چندین بار به سر ما آمده است. مگر در سال 57 دخالت بیگانه وجود داشت که این بلا به سرمان آمد؟ چرا آنانکه ادعای روشنفکری دارند در چنین مواقعی جوری عمل می کنند که مردم بدشان نیاید؟ اگر این گونه بود که مردم خودشان رمال و دعانویس به اندازه دارند و نیاز به مایه کوبی ندارند. ضرورت برخورد علمی و شفاف و به دور از تعصب و پیش داوری این است که بیاییم و بدون تفاوت قایل شدن بین دوست و دشمن و بیگانه و همسایه و ... تصمیم بگیریم. آن چیزی که حق است بدون تعارف بگوییم وگرنه نتیجه تعارف این است که دیگران بیایند و آن کار دیگر بکنند!
امیر کبیر ( 1186-1230 ه.ش ) در قرن نوزدهم میلادی زیست و در همین قرن هم کشته شد. داستانی از وی نقل شده که:
«...اما چند روز پس از آغاز آبله كوبی به امیر كبیر خبردادند كه مردم از روی ناآگاهی نمی خواهند واكسن بزنند. به ویژه كه چند تن از فالگیرها و دعانویس ها در شهر شایعه كرده بودند كه واكسن زدن باعث راه یافتن جن به خون انسان می شود هنگامی كه خبر رسید پنج نفر به علت ابتلا به بیماری آبله جان باخته اند، امیر بیدرنگ فرمان داد هر كسی كه حاضر نشود آبله بكوبد باید پنج تومان به صندوق دولت جریمه بپردازد.

او تصور می كرد كه با این فرمان همه مردم آبله می كوبند. اما نفوذ سخن دعانویس ها و نادانی مردم بیش از آن بود كه فرمان امیر را بپذیرند. شماری كه پول كافی داشتند، پنج تومان را پرداختند و از آبله كوبی سرباز زدند.

شماری دیگر هنگام مراجعه مأموران در آب انبارها پنهان می شدند یا از شهر بیرون می رفتند روز بیست و هشتم ماه ربیع الاول به امیر اطلاع دادند كه در همه ی شهر تهران و روستاهای پیرامون آن فقط سیصد و سی نفر آبله كوبیده اند.

در همان روز، پاره دوزی را كه فرزندش از بیماری آبله مرده بود، به نزد او آوردند. امیر به جسد كودك نگریست و آنگاه گفت: ما كه برای نجات بچه هایتان آبله كوب فرستادیم. پیرمرد با اندوه فراوان گفت: حضرت امیر، به من گفته بودند كه اگر بچه را آبله بكوبیم جن زده می شود.

امیر فریاد كشید: وای از جهل و نادانی، حال، گذشته از اینكه فرزندت را از دست داده ای باید پنج تومان هم جریمه بدهی. پیرمرد با التماس گفت: باور كنید كه هیچ ندارم. امیركبیر دست در جیب خود كرد و پنج تومان به او داد و سپس گفت: حكم برنمی گردد، این پنج تومان را به صندوق دولت بپرداز چند دقیقه دیگر، بقالی را آوردند كه فرزند او نیز از آبله مرده بود.

این بار امیركبیر دیگر نتوانست تحمل كند. روی صندلی نشست و با حالی زار شروع به گریستن كرد. در آن هنگام میرزا آقاخان وارد شد. او در كمتر زمانی امیركبیر را در حال گریستن دیده بود. علت را پرسید و ملازمان امیر گفتند كه دو كودك شیرخوار پاره دوز و بقالی از بیماری آبله مرده اند.

میرزا آقاخان با شگفتی گفت: عجب، من تصور می كردم كه میرزا احمدخان، پسر امیر، مرده است كه او این چنین های های می گرید. سپس، به امیر نزدیك شد و گفت: گریستن، آن هم به این گونه، برای دو بچه ی شیرخوار بقال و چقال در شأن شما نیست.

امیر سر برداشت و با خشم به او نگریست، آنچنان كه میرزا آقاخان از ترس بر خود لرزید. امیر اشكهایش را پاك كرد و گفت: خاموش باش. تا زمانی كه ما سرپرستی این ملت را بر عهده داریم، مسئول مرگشان ما هستیم. میرزا آقاخان آهسته گفت: ولی اینان خود در اثر جهل آبله نكوبیده اند امیر با صدای رسا گفت:
« مسئول جهلشان نیز ما هستیم. اگر ما در هر روستا و كوچه و خیابانی مدرسه بسازیم و كتابخانه ایجاد كنیم، دعانویس ها بساطشان را جمع می كنند. تمام ایرانیها اولاد حقیقی من هستند و من از این می گریم كه چرا این مردم باید این قدر جاهل باشند كه در اثر نكوبیدن آبله بمیرند.»
 
در پاسخ به خانم مرادی نوشتم:
با نظر خانم مرادی موافق نیستم ولی به اینکه حداقل با خودشان روراست هستند احترام می گذارم. نکته ای هست که باریک تر از مو ولی تفاوت بین خوب یا بد است. آن هم پیش داوری است. آقای بهنود به آن اشاره کرده اند. این که از دیدگاه سیاسی، تاریخی یا جامعه شناختی چه عواملی وجود دارد که ایرانیان را از همسایگان و هم کیشان خود متمایز می کند؟
این یک پیش داوری است که بگوییم مردم ایران به هزار و یک دلیل مخالف دخالت نظامی هستند. روش علمی به ما می گوید باید یک نظرسنجی درست انجام شود تا معلوم شود مردم ایران چه می خواهند و چه نمی خواهند. مطمئن باشید همان امیرکبیر یا ستارخان که پرچم بیگانه را کنار می زدند، در مورد استفاده از تکنولوژی های غربی تردیدی به خود راه ندادند. در حالیکه از پدرانمان شنیده ایم که بعضی از بزرگان ما از مظاهر تمدن دوری می جستند و مثلاً سوار شدن به دوچرخه یا استفاده از حمام بهداشتی را کاری ناپسند می شمردند.
منظورم این است که آقایانی که معتقدند ایرانی ها با دخالت نظامی مخالفند هیچ دلیل علمی برای ادعای خود ندارند و حتی بعضی متأسفانه روی حساب و کتاب نظر می دهند.
یا مثلاً همین آقایی که مدعی است نشانه های عقب ماندگی را می شناسد و حتی به کنه طبع آقای بهنود هم پی برده ولی به راحتی به نظرات دیگران توهین می کند. این همان نکته ای است که خواستم بگویم.
استادی داشتم در کانون زبان ( ایران - آمریکای سابق ) به نام آقای فرهانی که امیدوارم همیشه سلامت باشند. مثال خوبی از تعصب و پیش داوری برای ما میزدند. می گفتند یک نمایشگاه یا گالری نقاشی را تصور کنید که چند نفر جلوی یک تابلو جمع شده اند و یک نفر که ظاهر موجهی هم دارد درباره تابلو اظهار فضل میکند و به شدت معتقد است در ورای خطوط ساده آن اثر هنری، پیچیدگی هایی نهفته است. ناگفته پیداست که دیگران هم برای اینکه از قافله عقب نمانند گفته های او را تأیید می کنند . ولی ناگهان خود آقای نقاش سر و کله اش پیدا می شود و باقی ماجرا را خودتان حدس بزنید!
در پاسخ به ناشناس که نوشت: عجب فرمایش عجیبی است نوشته بولیش
...
نظر دادن بد نیست. من هم نظر خود را نوشته ام. اگر بد بود که این کار را نمی کردم. اتفاقاً این مجموعه از کامنت ها که درباره مطلب آقای بهنود در اینجا نوشته می شود خودش یک جور نطرسنجی است. ایده آل نیست ولی در بیابان کفش کهنه ای است و غنیمت است. فقط باید توجه شود همه این نظرات و کامنت ها همین نظرات و کامنت ها هستند و نه بیشتر. تا وقتی که همین باشد هیچ ایرادی بر آنها وارد نیست. مشکل وقتی شروع می شود که از جیب ملت مایه بگذاریم. مثلاً بگوییم پیش بینی می شود مردم ایران در شرایط فعلی با دخالت بیگانه مخالف باشند. به چه دلیل؟ به این دلیل که امیرکبیر یا ستارخان از پرچم بیگانه خوشش نمی آمد یا چندین سال پیش، شاه ایران پاسپورت صدر اعظم خود را باطل کرده است؟
البته استفاده از تجربیات و نظرات بزرگان و صاحبنظران در روش علمی ارزشمند است ولی از نظر درجه بندی در سیستم های نوین جامعه شناسی و در مقایسه با نظرسنجی هایی که امروزه اساس و بنیان جوامع پیشرفته را تشکیل می دهند، جایگاه بسیار پایینی دارد.
...
در هریک از موارد یک تا پنج یکی از گزینه های الف تا دال را انتخاب کنید:
دخالت نظامی خارجی به شکل:
1) بمباران بیت رهبری
2) بمباران مراکز هسته ای مانند پارچین
3) بمباران نهاد ریاست جمهوری
4) بمباران حوزه علمیه قم
5) بمباران مراکز نظامی سپاه پاسداران
الف- کاملاً موافقم
ب- این برایم مثل یک رؤیاست
ج- هر پنج تا رو با هم بزنند خیلی بهتره
د- کاملاً مخالفم

در پاسخ به خانم مرادی که نوشت: خواهش کنم به همان سوال اول پاسخ دهید
...
چشم ها را باید شست
جور دیگر باید دید
امیدوارم خانم مرادی این مطلب را بخوانند چون خواسته اند به پرسش اول ایشان پاسخ داده شود. پرسش اول ایشان این بود که آیا وضع عراق و افغانستان از ایران بدتر است؟
البته پاسخ این پرسش را می توان در لابلای همین کامنت ها هم یافت. تا وقتی که ما بخواهیم با تکیه بر پیش داوری ها و تعصبات نظر بدهیم نمی شود گفت وضع خوبی داریم. ملتی وضعش خوب است که بتواند بدون اینکه تحت فشار عقیدتی و سیاسی یا غیرت و چه می دانم چیزهای دیگری که امروزه شکل تابو taboo
به خود گرفته اند نظر خود را بگوید.
اگر مردم در افغانستان و یا عراق امروز بتوانند به راحتی و بدون ترس از یکدیگر و یا ترس از دولت یا علل دیگر نظر خود را بگویند حتماً وضعشان از مردم ایران بهتر است چون در ایران نه الان که سالها و شاید ده ها و صدها سال است که این درد کهنه به بدنه این جامعه پیچیده است. چیزی که من می خواستم بگویم اشاره به همین درد کهنه داشت. مثال آقای فرهانی در کانون زبان را به خاطر دارید؟ باید این درد را شناخت و به درمان آن پرداخت. اگر من وشما بیاییم و برای خود تابو هایی بتراشیم که مثلاً ایرانی با غیرت است و با حمله نظامی مخالف است. یا برعکس، ایرانی متمدن است و تمدن غرب را با آغوش باز می پذیرد. یا حتی همین نظرسنجی و مشخص شدن نظر اکثریت اگر کسی جرأت مخالفت با اکثریت را نداشته باشد. اتفاق جدیدی نیافتاده است. حسن رفته حسین آمده. شاه رفته امام آمده. چه می دانم امام رفته یک کرزای ایرانی آمده. اما مشکل سر جایش مانده است.

در پاسخ به خانم مرادی که نوشت: واگر این امر از طریق یک کرزای ایرانی محقق میشود بهتر نیست تعصب به خرج ندهیم وبدنبال ایده ال نباشیم واز حد اقل امکانات که قابل بهره برداریست استفاده کنیم باشد تا پله پله این تابوها را بشکنیم
....
تحلیل رفتار متقابل ( transactional analysis یا TA ) یک تئوری روان‌شناسی است که اولین بار توسط دکتر اریک برن در سال 1950 میلادی ارایه گردید و به لحاظ کاربرد آن در حل مشکلات احساسی و رفتاری، مورد قبول جامعه روان‌شناسی قرار گرفته و تدریجاً در زمینه‌های مشاوره، روان‌کاوی، گروه درمانی، مدیریت، جامعه‌شناسی، توسعه سازمانی و آموزش، نظریه‌های جدیدی ارایه نموده و گسترش پیدا کرده است. کتاب بازی‌ها ( اریک برن- 1964 ) در اوایل دهه شصت موفقیت قابل ملاحظه‌ای به دست آورد.
تحلیل رفتار یک مکتب علمی کاربردی می‌باشد که در آن از به کار بردن مفاهیم پیچیده اجتناب شده است و نظریات آن به صورتی مطرح شده‌اند که به راحتی می‌توان آنها را مشاهده و تجربه نمود.
تحلیل‌گران رفتار متقابل می‌گویند‌: «هرکس د‌ر واقع سه نفر است». منظور تحلیل‌گران رفتار متقابل، این است که مرد‌م به سه شیوه می‌توانند‌ عمل کنند‌، به شیوه والد‌، به شیوه بالغ و به شیوه کود‌ک. این سه شیوه رفتار ساختار رفتاری فرد‌ را تشکیل می‌د‌هند‌.
▪ والد‌: مجموعه‌ای از عقاید‌ ضبط شد‌ه و پیشد‌اوری‌هاست. کسی که د‌ر حالت والد‌ به سر می‌برد‌. مثل پد‌ر و ماد‌رش یا اطرافیانش مسائل را می‌بیند‌ و مثل آنها احساس و رفتار می‌کند‌. قسمتی از رفتارها، افکار و احساسات انسان که به دلیل تقلید نا خودآگاه از کارهایی که پدر و مادر انجام می دادند و یا برداشت ما از رفتار آنها است.والد از دو قسمت والد کنترل کننده(مثبت و منفی) و والدحمایتگر مهربان(مثبت و منفی) تشکیل شده است.
▪ بالغ: کامپیوتر انسان است و بر مبنای اطلاعاتی که د‌ر خود‌ اند‌وخته است، عمل می‌کند‌ و طبق برنامه منطقی خویش، محاسبات را انجام می‌د‌هد‌. بالغ، عاری از هیجان است و کاملاً منطقی است. قسمتی از رفتار ها که بصورت مکانی و زمانی است را شامل میشود. مثلا اگر ما در حال رانندگی قوانین راهنمایی و رانندگی را رعایت میکنیم یعنی شرایط زمان و مکان را دریافت و بر اساس آن تصمیم به درست رانندگی کردن گرفته ایم. و یا همان افکار و احساسات انسان است که شبیه پردازش کامپیوتری است و پاسخ ما به اتفاقات حال حاضر است. تقویت بالغ یکی از اهداف تحلیل رفتار متقابل است.
▪ کود‌ک: قسمتی از رفتار ها، افکار و احساسات انسان است که تکرار دوران کودکی است. مثلا کسی که نتیجه خوبی در کارش می گیرد با یک لبخند درخشان پاسخ می دهد.
رفتارهای متقابل به تبادل رفتارها بین انسان‌ها گفته می شود. تحلیل گران رفتارهای متقابل این توانایی را دارند که تشخیص دهند که انسان با کدام حالت رفتار می‌کند و رفتارهای بعدی او را پیش بینی می کنند و در نهایت با مداخله باعث بهبود کیفیت و موثر تر شدن ارتباط شوند.
"من خوبم تو خوبی" ( توماس آنتونی هاریس- 1969 ) شاید معروفترین عبارتی است که هدف تحلیل رفتار متقابل را نشان میدهد: جایگاهی به وجود بیاید تا ارزش تک تک انسان‌ها شناخته شود. تحلیل رفتار متقابل انسان‌ها را اساسا خوب به حساب می آورد و قابل تغییر و رشد و رفتار سالم.
اریک برن یک سری الگوهای رفتار اجتماعی نا سالم را به عنوان بازی تعریف می کند. این رفتارهای تکرار شونده و منحرف اصولا برای به دست آوردن نوازش هستند اما در عوض احساسات منفی را تقویت میکنند و مانند ماسک جلوی بروز مستقیم احساسات و افکار را می گیرند.اریک برن برای این بازی‌ها اسم‌های آشنایی انتخاب کرده.
اریک برن مشاهده کرد که انسان‌ها به نوازش (واحد شناخت بین فردی) برای زنده ماندن و رشد کردن نیاز دارند. شناخت چگونگی رد و بدل نوازش‌های مثبت و منفی بین انسان‌ها از قوی‌ترین زمینه های کار در تحلیل رفتار متقابل است.
نوازش غیابی به مجموعه نوازشهايي گفته ميشود كه شخص نوازش دهنده خود حضور نداشته باشد مثل نامه - ايميل - فرستادن كادو با پست - ياداشت گذاشتن و... قابل ذكر است كه نوازش غيابي از بهره نوازشي بالايي برخوردار است و تقريبا از تمامي فيلترهاي نوازشي به راحتي عبور ميكند . اریک برن میگوید رفتارهای نا سالم نتیجه تصمیمات محدود کننده‌ای است که از پیش گرفته شده اند. این تصمیمات در چیزی که برن آن را پیش نویس ( نقشه از قبل طراحی شده ) می نامد به اوج میرسند. روابط هنگامی ناکام می ماند که طرفین با پیش نویس های متفاوتی ارتباط را شروع می کنند. عوض کردن پیش نویس، هدف روان درمانی مبتنی بر نظریه تحلیل رفتار متقابل است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر