۱۳۹۱ آبان ۲۸, یکشنبه

آرگو و یاد آن روزها

در پاسخ به بهنود نوشتم:
وقتی جناب بهنود خودش نوشته " کسی گمان نداشت که فروکشیدن همین هیجان چقدر هزینه دارد، چند جان، چقدر ویرانی و ... بگذریم . هی به خودم گفتم فیلم است بابا ... اما آیا ما هم فیلم بودیم ؟" دیگر جایی برای چانه زنی نگذاشته است. گوش نمی شنید. چشم نمی دید. زبان به گونه دیگر نمی چرخید. قلم مرکب تمام کرده بود. بهنود که خودش گفته " آیا ما هم فیلم بودیم" دیگر سبک قلم که سهل است.... بگذریم. این کلیپ کوتاه را ببینید از برتراند راسل که مثل نوشدارو انسان را آرام می کند هر چند بعد از مرگ سهراب! و ندا! و ... و ستار! و ... ولی خیلی ها هنوز زنده اند. وقتی آرام شدیم بعد ببینیم چه باید کرد:

آرگو؛ بهترین فیلم بدی که می‌شد ساخت: امید حبیبی نیا منتقد فیلم و پژوهشگر ارتباطات سیاسی

۱۳۹۱ آبان ۱۹, جمعه

بعد چهل سال

در پاسخ به مسعود بهنود نوشتم
جای تعجب نیست بهنود عزیز. این واقعیت تلخ را پذیرفته و با آن زندگی کرده ایم. اطراف خود را که نگاه می کنم به آن دوست نازنین تان حق می دهم. هر گاه در خیابان شاهد نگاه های شهوانی مردان و توقف پی در پی خودروها در مقابل مانکن های آرایش کرده و یا نگاه سنگین و پچ پچ های زنان هستم به آنها حق می دهم. به شور و هیجان غمبار مردمی که برای تماشای حلق آویز شدن هم نوع خود جمع شده اند، به آنان هم حق می دهم. ولی ... آن زن خیابانی و آن معتاد یا قاچاقچی یا ... چه می دانم، به آن یکی هم حق می دهم. به شما بهنود عزیز، به شما هم حق می دهم.
این مردم که را دارند که به او تکیه کنند؟ چه کسی هست که از ارزش های اخلاقی آنان پاسداری کند؟ حتی کلماتی مانند پاسداری هم ممکن است حس منفی را در آنان برانگیزد. مالنا تسلیم شده و روسپی مردان محلی و سپس افسران گشتاپو گشته است ( مالنا- جوزپه تورناتوره- 2000 ). حال منتظریم موسولینی از قدرت برکنار شود و ارتش متققین سیسیل را آزاد کند. مالنا را بگیرند و موهایش را بتراشند. آن تاجر محلی چه راحت عضویت سابق خود در حزب فاشیست را نفی خواهد کرد و مالنا را کمونیست خواهد خواند. کمونیست دشمن جدید سیسیلی ها خواهد شد تا فاشیسم را فراموش کنند. به آن تاجر محلی حق می دهم ولی به مالنا ... به مالنا هم حق می دهم. او از رناتو بی خبر است.

۱۳۹۱ آبان ۱۵, دوشنبه

یه سرخپوست خوب....


حدود صد وچهل سال پيش، کلنل فليپ شريدان Philip Henry Sheridan، يکی ازفرماندهان ارتش آمريکا،درگير در جنگهای داخلی، با يکی از فرماندهان سرخپوست روبرو ميشود بنام فرمانده توساویChief Tosawi..... مشهور است که اين فرمانده سرخپوست به کلنل ميگويد: " من، سرخپوست خوب" و کلنل شريدان جواب ميدهد: "تنها سرخپوستهای خوبی که ديده ام، سرخپوستهای مرده بوده اند." که بعدها اين جمله به غلط به جمله " سرخپوست خوب، سرخپوست مرده اس " مشهور شد. که البته کلنل هر دو جمله را بعدها تکذيب کرد و گفت که همچين حرفی نزده...